ذِن در هنر نویسندگی؛ قصه نویسنده شدن ری بردبری
به گزارش سیکانیوز، در سال 1951 ری برَدبِری 9 دلار و هشتاد سنت هزینه کرد تا پیش نویس اولین رمانش را به انتها برساند.
دلیل این مسأله این بود که ساعتی از روز که رِی قرار بود در منزلش بنویسد دقیقاً همزمان بود با وقتی که فرزندانش می خواستند بازی کنند. این بود که به کتابخانه دانشگاه کالیفرنیا رفت و یک ماشین تحریر را برای بازه های نیم ساعته اجاره کرد و مجموعاً 9 دلار و هشتاد سنت به متصدی کتابخانه پرداخت کرد.
چیزی که او با آن ماشین تحریر نوشت رمان فارنهایت 451 بود.
کتاب ذن در هنر نویسندگی شامل مجموعه مقالاتی است که اندیشه های برَدبِری را در باب نوشتن تشریح می کند به همراه توصیه هایی حکیمانه برای آنهایی که قصد دارند وارد حرفه نویسندگی بشوند.
بخشی از این کتاب شامل خاطرات نویسندگی رِی بِرَدبِری است، بخشی دیگر شامل مطالب آموزشی که بینشی شفاف و واقع بینانه از هنر نویسندگی به شما ارائه می دهد.
بردبری در این کتاب قرار است که به شما نشان دهد چگونه هر نویسنده ای می تواند جهت منحصر به فرد خود را برای شکل دادن به لحن و سبک نوشتاری اش پیدا کند. با خبرنگاران مگ همراه باشید.
بررسی و مرور کتاب ذِن در هنر نویسندگی
ماجرای سفر بردبری از روزنامه فروشی در گوشه خیابان، تا خلق رمان فارنهایت 451، همه اش پیرامون جستجوی لذت ها بوده است.
جامعه ادبی معمولا به خلق داستان به نام یک فرایند دردناک و سخت می نگرند؛ یعنی فرایندی طی آن نویسنده شیاطین درون خود را در قالب کلمات بر روی کاغذ می آورد. اما بردبری به گونه ای دیگر به فرایند خلق ادبی نگاه می کند.
پرشور بودن او نه تنها در کارش نمود دارد، بلکه به طور کلی در سرتاسر زندگی اش پیداست.
اما انگیزه بردبری برای نوشتن چیست؟ اگر لذت را به نام یک محرک نادیده بگیریم، نوشتن برای او پادزهر زندگی است.
به گفته بردبری، شما باید خلاقانه با وجه آنتروپی زندگی مخالفت کنید. از این رو می توان از فرایند نوشتن به نام سپری در برابر ابعاد ناخوشایند زندگی استفاده کرد.
چه چیزی از ما یک نویسنده خلق می کند؟
برای همه ما در برهه ای از زمان، این سؤال پیش آمده که آیا اصلاً باید بنویسیم یا نه؟ غالباً نوشته های خود را مرور می کنیم و نمی دانیم که آیا آنها برای چاپ و عرضه به دیگران مناسب است یا نه؟
بردبری ارزش یک نویسنده را به شیوه ای متفاوت ارزیابی می کند …
بردبری توضیح می دهد که برخی از بهترین نویسندگان تاریخ، با وجود مصیبت های فراوانی که در زندگی شخصی آن ها رخ داده، اما همیشه دارای نشاطی وصف ناشدنی برای نشستن پای نگارش و خلق آثار ادبی بزرگ بوده اند.
اما در مورد داستانی که شما همیشه رؤیای خلق آن را داشته اید؟ جایی که بسیاری از نویسندگان درگیر پلات، شخصیت و نمادگرایی می شوند، توصیه های بردبری برای شما بسیار ساده و دل نشین است،
شما می توانید بردبری را تصور کنید که مثل یک کودک پشت ماشین تحریرش نشسته و با عصبانیت و تند تند کلیدها را فشار می دهد، او کاملاً جذب نوشتنش شده است. شیوه نوشتن پر شور و شوق او این چنین است.
تکنیک های نوشتن
بردبری معتقد به محدود کردن تفکر و در مقابل تمرکز روی به انجام رساندن اقدامات معنادارتر است، بردبری همچنین معتقد است که نباید توجه زیادی را صرف منتقد درونی خود بکنید و در عوض ضمیر ناخودآگاه خود را بدون افکار مزاحم روی کاغذ بیاورید.
و در مورد برنامه ریزی برای یک رمان نوی، بردبری به یک فضای داستانی شبیه استیون کینگ نزدیک شده و به شخصیت ها اجازه می دهد تا جهت خود را ترسیم کنند.
در دنیایی مملو از فرمول های سه مرحله ای برای خلق پلات و شخصیت و راه چاره هایی با اسامی مخفف شده، روش بردبری با شکوه و آزادانه به نظر می رسد.
به همین ترتیب، بردبری به شما هشدار می دهد که بیش از حد با دید تحلیلی و منتقدانه با کارهای خودتان برخورد نکنید،
اما حتی با چنین سبک نوشتاری آزادی، بردبری اعتراف می کند که در کشف صدای منحصر به فرد نوشتن خود به کندی پیش رفته است.
بردبری شروع به ایجاد یک سری لیست کرد، اسامی که الهام بخشی برای داستان های نوش…
این تکنیکی بود که بردبری از آن روز به بعد استفاده کرد و به نویسندگان هم توصیه می کند که از آن برای آشکار کردن داستان های پنهان موجود در اعماق وجود خود استفاده کنند.
این لیست ها بردبری را یاد اولین عشق ها و نفرت های زندگی اش می انداخت، یاد تخیل بیش فعال دوران کودکی اش، که گنجینه ای با ارزش از ایده های ناب برای یک نویسنده جوان و تازه کار محسوب می شد.
علاوه بر تکنیک ارتباط با واژه ها، بردبری مطالعه گسترده را هم به نویسندگان تازه کار توصیه می کند؛ شامل خواندن کتاب، مقاله و شعر.
منبع الهام و خلاقیت نویسنده
بردبری به یاد می آورد که وقتی پدرش از جوانی اش صحبت می کرد، چشمانش می درخشید و از شور و شوق پر می شد.
شما هم، احتمالاً می توانید موارد بسیاری را به خاطر بیاورید که در هنگام صحبت با یک شخص، شور و اشتیاق آن ها در مورد یک پروژه شما را هم بر سر شوق آورده است.
به اعتقاد بردبری، ما آن قدر مشغول جستجوی الهام و ایده در خارج از خودمان هستیم که فراموش می کنیم بهترین ایده ها در واقع در وجود خودمان، جای گرفته است.
پذیرا بودن در مورد تجربه های نو، سرچشمه الهام شما را تغذیه می کند و ایده های بیشتری را برای تلاش های خلاقانه شما فراهم می کند.
بردبری اذعان می کند که برای کشف و دستیابی به این منبع بی حد و حصر داستانی، تمرین لازم است و توجه به محیط اولین گام برای رسیدن به این هدف است.
حالا اگرچه می دانیم که داستان های زیادی آنجا در کشف شدن هستند، با این حال بیشتر نویسندگان از دشواری بهره برداری از چاه عمیق خلاقیت اطلاع دارند.
آداب نویسندگی بِرَدبِری
بیشتر نویسندگان علاقه زیادی به عادات روزمره بزرگان دارند. در حقیقت، بسیاری از نویسندگان برجسته عادات روزمره کاملاً متفاوتی دارند.
گرچه این مطلب درست است، اما بردبری هرگز با اخلاق کاری خود مسئله ای نداشت و از زمانی که 12 ساله بود روزانه بدون مشقت 1000 کلمه حیرت انگیز می نوشت.
به گفته بردبری یکی از مهم ترین دلایلی که او به نام یک نویسنده بسیار پر کار بود، کسب درآمد کافی برای زندگی و تأمین هزینه خانواده جوانش بود.
و در طی فرایند نگارش 40 ساله اش، او روش ها و تکنیک های نویسندگی خود را اصلاح کرد و تکامل بخشید، روش هایی که متکی به تکنیک های ادبی فانتزی نیست، بلکه یک تجربه حسی خالص ناب و نشأت گرفته از واقعیت است.
موفقیت به نام یک نویسنده
بسیاری از نویسندگانی که در کارشان از دیگران تقلید می کنند، هدفشان از تلاش هایشان دریافت توجهی است که احساس می کنند شایسته آن هستند. آن ها هر روز پشت میز تحریر خود زحمت می کشند و مطمئن نیستند که آیا تلاش طاقت فرسای آن ها با استقبال خوبی روبرو خواهد شد یا نه.
و در حالی که بسیاری از نویسندگان برای منافع تجاری یا سعادت خود کار می کنند، می توان گفت که بردبری چنان در داستان سرایی های خود غرق می شود که نوشتن یک رمان فریبنده برای او پاداش کافی داشت.
امروز، چنان شرطی شده ایم که انتظار داریم با یک کلیک به همه آن چیزی که می خواهیم برسیم، جامعه ای مبتنی بر رضایتمندی فوری، که دیگر مفهوم کار کردن و تلاش را فراموش کرده است. بردبری در مورد برخی از دلایل اشتباه برای شروع به حرفه نوشتن هشدار داده است،
در واقع بردبری از نویسندگانی که به بهانه های دروغین می نویسند و به حقیقت داستانی وفادار نیستند، بیزار است.
با این حال اگرچه او از پاداش چشم پوشی نمی کرد، اما با دلایل درست در پی آن ها بود.
بردبری در ادامه فرمولی را برای هر نویسنده مشتاق پیشنهاد می کند؛ اما نه یک میان بر توخالی و سریع برای انتشار کتابتان، بلکه یک روش پایدار برای اعتلای حرفه شما.
او اصرار دارد که نویسندگان ابتدا باید حاضر شوند و کارشان را انجام دهند. به هر حال، او از سن 12 سالگی در حال کامل کردن آداب نوشتاری خود بود …
و همان طور که یاد می گیرد چه کارهایی را باید انجام دهید، بردبری پیشنهاد می کند که در مورد چیزهای که باید از آن ها اجتناب کنید هم بیاموزید،
دست یافتن به این نوع تسلط قطعاً در ابتدا می تواند با شکست های بسیاری همراه باشد. هیچ کس با یک دانش و آگاهی غریزی شروع به کار نمی کند؛ دانشی در مورد اینکه چگونه ناخودآگاه خود را به کار گیرد تا یک داستان عالی را متعادل کند.
بردبری معتقد است که همانند ورود به حالت جریان، بعد از انجام دادن کار کافی، یک نویسنده تلاش خود را به نام منبع آرامشش در نظر خواهد گرفت.
سرانجام، بردبری می گوید که نویسنده می تواند با استفاده از این فرایند فکر متفکر خود را از چرخه خلق حذف کند. او با نوشتن کلمات فکر نکن روی ماشین تحریرش، به خودش یادآوری کرد که این مسأله چقدر مهم است.
یافتن جهت مختص به خود برای نویسنده ها
با ورود به حالت جریان و اتوماتیک، بردبری قادر بود که به نام نویسنده نسبت به خودش صادق و وفادار بماند.
در واقع صداقت مهم ترین اصل بیان شده در این کتاب است، درست مثل کتاب های دیگر بردبری.
و در دوره های طبیعی تردید و خود انتقادی که همه ما به طور متناوب با آن ها روبرو می شویم، مهم است به خاطر داشته باشیم که نویسندگان بزرگی مانند بردبری هم با چنین مسائل روبرو شده اند.
وقتی که روحم مثل ابر بهاری متلاطم می شود و هر چه فکر می کنم به جایی نمی رسم، می دانم که زمان آن فرا رسیده است که خوشحال با کفش های کتانی ام و آن شور و شوق بی مانند به همراه کابوس های وحشتناک بچگانه به کالبد آن پسربچه ای برگردم که روزگاری بودم.
شاید وقت آن باشد که شما هم همین کار را انجام دهید.
منبع: دیجیکالا مگ